سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وصال

حرف های دم رفتن

یک کاغذ و یک قلم . تنها همین و دیگر هیچ قالیچه کوچک اتاقت رو روی تراس خونه پهن می کنی . پرتوهای خورشید از لب دیوار حیاط دارند فرار می کنند . یک استکان چای داغ را با دو سه حبه قند سفید کنار خودت جا به جا می کنی و بعد « الهی به امید تو »

آنچه از مدرسه ، خیابان ، بازار ، مسجد ، تفریح و ... در طی روز درک کرده ای را روی کاغذ می آوری ، از این طرف و آن طرف ، از فصل گرم اما شیرین تابستانی ، از دغدغه های خودت و هم سالانت ، از برنامه هایی که برای فردا داری ، از تمام ایده ها و آرمان ها و شاید هم از خاطرات روزهای سپری شده ات که دوست داری همه بخوانند ... این همه حروف رو کنار هم می چینی تا جملات کم نظیر زندگیت به گوش تمام هم سالانت برسه و دیگر هیچ ، جز بوی خوش اقاقیا .



+ نوشته شده در شنبه 89/8/15 ساعت 4:59 صبح توسط سعید نظرات ()

تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ محفوظ می باشد
طراحی شده توسط یاس تم